loading...
دلنوشته های زیبا
sadegh بازدید : 7 یکشنبه 23 مهر 1391 نظرات (0)

اگه یکی دستتـــو گرفتو دلت لرزید زیاد عجله نکن…یه روز با دلـــت کاری میکنه که دستات بلرزه…

-------

منم و تپه ی ته سیگار هایی که فقط خودم می فهمم چقدر زیباست ،منم و آهنگی که نمی دانم چند بار تکرار شده ...منم و پاکت خالی ...منم و آن فنجان قهوه ی تلخ ...منم و خودم با یاد تو .

--------

گفتند عینک سیاهت را برداردنیا پر از زیبایست!!!عینکم را برداشتم...وحشت کردم از هیاهوی رنگهاآدمها هزار رنگ میشوند...عینکم را بدهیدمیخواهم به دنیای یک رنگم پناه ببرم.

---------

کدام چراغ قرمز را رد کردم
که تاوانش ....... تصادف با تو بود ........؟!!
من که نخواستم جبران کنی ........ چرا فرار کردی ........؟!

-------------

از دنیـــای واقــعـی و نــامــردیــاش ! پنــــاه آوردیــــم بــه دنیــای مـجــازی ! غــافـل از این کــه این آســمون ، هـــمون آسـمونــه ....

----------

دلم یک جای دنج میخواهد آرام و بی تنش جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی! تا آدم گاهی آنجا آرام بگیرد مثلا آغوش تو 

-----------

باران می بارید...
نزدیک شد..
قلبم لرزید..
نگاهم کرد..
بغضی گلویم رافشرد..
در چشمانش چیزی درخشید..
ارام زمزمه کرد "دوستت دارم"..
قطره ی اشک بر گونه ام لغزید..
در سکوت نا فرجام افکارم فریاد کشیدم: چرا

----------

جناغـ شكستيمـ 
و گفتيمـ يادمـ تو را فراموشـ.... 
حالـ تمامـ استخوانـ هايمـ شكستـ
اما فراموشتـ نكردمـ...

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 40
  • بازدید سال : 100
  • بازدید کلی : 1,138